بی حوصلگی مفرط!

خیلی بی حوصله شدم...! حتی حالُ حوصله خوابیدَنــــــــم ندارم! دیشب که فقط 4 ساعت!... شب قبلش 5... . . . بگذریم(همراه با آه طولانی!+سردرد)... میخوام سوژه ای به نام احتشام رو بهتون معرفی کنم!(خودش به خوابم نمیدید که اینترنتی بشه!) اسم کوچیک: نفیسه!(الیته بهش : نفیس...زگیل...انگل و . . . هم میگیم!) فامیلی: احتشام تبار (احتِش...تبار جووووون و . . . !) خصوصیات : کنه... چندش ...دارای ناراحتی های روانی مزمن ... فاقد شعور اجتماعی و...! گنجایش مغز: یک نخود شناور درآب(بدون پوست!) همین نفیسه خودمون خیلی خُله...(مغرش مثه اول دبستانیاس...کاراش گریه هاش!) کارمون تیکه انداختن و خندیدنه! الان لابد همتون میگیـــــــ ـین آخی گناه داره طفلک!(شما ها که نمیدونین چه کارایی میکنه...Askaris!) سوژه ایه واسه خودش... +سرم داره میترِکِه...! +آزمونمو گندیدم! +همچنان سرگرم تحمیل کردن به خود! +نظراتم که تکون نمیخوره(اصن بیخود...نظر ندین...هر چی بچه کمتر...زندگی راحتتر!:D! +اوفففففف!




نظرات:

«» می‌گوید:
«از مطالبی که در مورد دوستت نوشتی بسیار ناراحت شدم .در مورد خودت اگه صادق باشی چی می نویسی؟ لطفا مطلب بالا را از روی وبلاگت بردار .ممنون.»

«» می‌گوید:
«»



متن امنیتی

گزارش تخلف
بعدی