اندر باب غیبت صغری اینجانب و پایان امتحانات و بدبختی های پس از آن و از این قبیل!

عنوانش یه کم دراز شد ولی چه میشه کرد... خوب بنده بازگشتم...پس از چند اقدام عجیب و غریب و پاک کردن وبلاگ به دلایلی که جایز نیست گفتنش دوباره برگشتم...! خوب میدونم خیلی از بازگشتم هیجانزده شدین...طبیعیه! توی این مدت، کمی هم به خرخونی اشتغال داشتیم... و کمی هم به بازیگوشی... ولی الان یه خروار کار و تکلیف و تست ریخته رو سرم...! امروز خوب بود کلی!رفتیم اردو... البته بسی بسیار گرم بود(افعال معکوس)!... طوری که از شدت گرما دستامون سِر شده بود... و گرما زیر اندازامونو میبرد... معلمامونم کلی شارژ شده بودن... بیشتر از ما اونا ورجه وورجه میکردن... نظیر خانم "م" که پس از بازیدن تو دبلنا دنبال کیانا میکرد و لوبیا هارو بهش پرت میکرد...! فک کنم بدجوری بهشون فشار اومده تو امتحانا (از خوندن چرت و پرت هایی که ما تو برگمون نوشته بودیم!)... امتحان ریاضی تکمیلیم سوژه ای بود واسه خودش...فحش هایی بود که سر امتحان به دبیر محترم(!) ریاضی تکمیلی کشیده میشد... اغلب بچه ها برگه هاشون سفید بود و هر از گاهی یه چیزایی مینوشتن(که البته بهتره بگم میکشیدن!)... یکی از بچه ها که مصرانه کل برگشو با خودکار آبی رنگ میکرد(سخت کوشانه!!!)... البته من خوب دادم احتمالا طرفای 20 میشم...(خرخون خودتی...!*).... +خوب تموم شد!گریه نکنین...بازم آپ میکنم! +*به من میگین خرخون!؟؟؟ +فردا کارنامه میدن...یه حس غریبی به هِم میگه امسال 20 نمیشم!





متن امنیتی

گزارش تخلف
بعدی